زندگی بهتر

استارت

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ


امروز استاد راهنمام مشخص شد.دکتر نام آور! گرچه h-index ش نصف دکتر نورافشانه اما بنظر میرسه کار درست تر باشه! نورافشان روی زردچوبه کار میکنه اما دکتر نام آور روی داروهای جدید و پژوهش هاش کاربردی تره.خب آخه زردچوبه؟حالا باید تحقیق و تفکر کنم و بین stroke,آلزایمر و ام اس یه موضوع رو انتخاب کنم و بچسبم بهش!آقای بختیاری رو هم بهم معرفی کرده که باهاش مشورت کنم،بختیاری هم که انگار کشتی ش غرق شده بود امروز! واسه فردا باهاش قرار گذاشتم.

واکنش بچه های کلاسمون جالب بود.یوسفی اون چیزی نیس که نشون میده!ادعا میکرد اصلا دکتر نورافشان رو نمیشناسه و اتاقشو بلد نیس،درحالیکه دکتر به من گفت آقای یوسفی اومده اتاقم و باهام صحبت کرده و... انگار بد نیست آدمای اطرافمو بهتر بشناسم!

حالا اینها به کنار،وقتی داشتم کفشامو پولیش میکردم یهو موسس رو دیدم،کلی حرف زدیم و جریان استاد راهنما رو گفتم بهش! راجع به سکوت و ناراحتیش هم صحبت کردیم.گفت اگه خشک برخورد میکنم حمل بر بی ادبی نشه.گفت از رفتار بچه های کلاسشون راضی نیست.بهش حق میدم! نا امید بود،خسته بود.کلی بهش امید دادم.میگفت انگار قلبم یخ زده.گفتم یواش یواش یخ ها رو بردار از روی قلبت.گفت خوبه که تو انقد باعلاقه و شور و شوقی.گفتم حیف تو نیست با رتبه ی یک و با این همه استعداد ناامید باشی؟ و خیلی حرف های دیگه!بامزه ترین قسمتش شکلات روی inferior lip من بود.هاها.خجالت کشیدم،مخصوصا آخر حرفا و اون نگاه ها!

  • ۹۴/۰۹/۱۷
  • مریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">