زندگی بهتر

۷ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

از دست دادن کسی که دوستش داری،به دلیل مردنش،یه فاجعه ی وحشتناکه

مثلا همین سریال تنهایی لیلا،لیلا چطور مرگ عشقش رو تحمل میکنه؟یا مثلا سمیه و سجاد،از اقواممون،چطوری مرگ پدر و مادر و دوتا برادر جوونشون رو یکجا،بخاطر اون تصادف وحشتناک،باور کردن؟

اصلا چطور میشه از این بازی مسخره،جون سالم به در برد؟

  • ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۱
  • مریم

آن روز که دل به دست حوّا دادم

پرسید: شما؟ جواب دادم: آدم


لبخند زد و گفت: "بیا سیب بخور"

از هول حلیم توی دیگ افتادم


+ همیشه فکر میکنم که چرا سیب؟ و چرا انگور نه؟

انگور برای من فوق العاده هوس انگیزه!وای انگور...

  • ۲۱ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۶
  • مریم

چیزی که مکتوب شود محکوم به اجراست...

دیر  یا  زود

  • ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۰
  • مریم

خدا منو ببخشه ولی من یه شیطنتی کردم :دی

نوه ی خاله م (الهه) کنکوری بود،کلاس کنکور و درس خوندنای زیاد و کلی ادعااا

هم سن خواهر کوچیکه ست و رقیب بودن با هم! همیشه روحیه ی خواهر کوچیکه رو تضعیف می کرد! ولی من با فاطمه حرف زدم و بهش گفتم گول این چیزا رو نخور،کلاس کنکور واسه کسی جواب میده که زمینه ی درسی خوبی داشته باشه،نه الهه! خلاصه تا تونستم مغز فاطمه رو پاکسازی کردم :))

و بهش وعده دادم که اگه شماره دانش آموزی الهه رو برام گیر بیاره کارنامه ی کنکورش و انتخاب رشته ش و خیلی گزینه های دیگه رو براش میذارم رو میز :دی

و این چنین شد که این جانب ترفندی به کار برده و همه ی اطلاعات دختر خاله رو به کف آوردم :دی

بعد که نتیجه ها اومد من چک کردم دیدم رتبه ش 21 هزار شده :))) ولی بهمون گفت شدم 8 هزار !!!!!!! بعد الان انتخاب رشته ش هم علاوه بر چن تا انتخاب رویایی مث رشته های مهندسی دانشگاه شیراز :)))))) رشته های دانشگاه غیر انتفاعی رو زده و بعد از اون هم در عین حماقت رشته های شبانه رو زده!!!!

بعد اومده نشسته اینجا میگه من فقط دانشگاه شیراز رو زدم! 

یکی نیس بهش بگه خب آدم عاقل حتی با همون 8 هزار هم شیراز نمیاری چه برسه به 21 هزااااااااااااااار


وای وای وای که موقع اعلام نتایج کنکور بازار دروغ چقددد دااااغ میشه!


+البته منم الان گناهکار محسوب میشم با این کارام ! ولی خیلی باحال بود :دی

  • ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۸
  • مریم

از قدیم گفتن اگه یه گربه ی سیاه گوشه ی باغچه ی خونه دیدین که داره میمیره،یه پول خیلی زیاد بهتون میرسه یا یه خبر خوش بهتون میدن یا مسافرتون از راه میرسه یا خیلی چیزای خوب دیگه ;-) 

آره بابا، مثبت نگر باشید:دی

  • ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۳۸
  • مریم
دلم گرفته...
  • ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۵۲
  • مریم

بی بی جونم خیلی مومنه،داشت یه حرفی میزد که در شانش نبود(غیبت)،بهش تذکر دادم،در حالیکه خودم اون مورد رو رعایت نمیکنم! واسم یه تلنگر بود که خودمم رعایت کنم! باید تمرین کنم که مراقب زبونم باشم!

  • ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۲۵
  • مریم