زندگی بهتر

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

نوشتن توی وبلاگم رو باید جدی تر بگیرم. انگار گره گشاست. خدا خودش کمک کرد. کمک که نه، مثل همیشه برام معجزه کرد. مامانم میگه هم دعای من و باباته هم تلاش خودت. 

الان قفلم هنوز. ولی طی همه ی این داستانا، فهمیدم باید روی خودم بیشتر کار کنم که در مواجهه با مشکلات آرامش خودمو از دست ندم و با اطمینان بیشتری رو به جلو حرکت کنم. باید فکر کنم بهش، مشورت بگیرم و شخصیت خودمو بهبود بدم.

 

این روزا هم اغلب سرم توی لپتاپه و دارم مقاله میخونم. از آخرای اسفند تا الان فقط سه روز رفتم سر کار و بقیه ی روزا رو روی مقاله ی ارشدم کار کردم و یه مقاله ی دیگه رو تا یه جایی نوشتم. یه کم زبان خوندم و آشپزی کردم و تا تونستم خوابیدم. 

پیش رو کلی مقاله دارم بخونم و چند تا پروپوزال بنویسم و مهمتر از همه اینکه خودمو آماده کنم واسه آزمون آیلتس که ازش واسه خودم یه غول بزرگ ساختم. 

از احوالپرسیتون و پیشنهادهای کمکتون هم خیلی ممنونم

امیدوارم بتونم بیشتر بنویسم و این دوستی های قشنگ وبلاگی رو حفظ کنم. 

  • ۳ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۴۹
  • مریم

بیشتر شبیه یه شوخیه این زندگی بهتر. میدونم همیشه غر و ناله هامو میارم واستون، ولی حقیقت اینه که همیشه نوشتن مخصوصا اینجا برای رسیدن به یه آرامش نسبی کمکم کرده. 

وقتی می بینم چطور در برابر مشکلاتم ضعیف و شکننده م و همزمان  انقدر مغرورم که نمیتونم از کسی کمک بخوام از خودم بدم میاد. دیشب داشتم فک میکردم نکنه این همه سال ادای آدمای قوی و مستقل رو در میاوردم. آخه آدم قوی که وقتی با مشکل روبرو میشه گریه نمیکنه. راه حل پیدا میکنه و مث کوه پای حل مشکلاتش می ایسته. 

نمیگم اصلا اینجوری نبودم. اتفاقا همیشه یا خدا خودش برام درستش کرده یا راه حل پیدا کردم. البته راه حل پیدا کردنم  با استرس و فشار و گریه همراهه و اینه که اذیت کننده ست.

قبلنا خودم رو یه آدم تنها میدیدم و با تکیه بر همین تنهایی سینه سپر میکردم و جلو میرفتم. هر چی میشد میگفتم مریم تو خودتی و خودت. یه فکری بکن دیگه. ولی الان خودمو تنها نمیبینم. خودمو مستحق حمایت می بینم. حمایتی که یا ندارم یا کمرنگه.

خلاصه اینکه تا میای شادی باز شدن گره قبلی رو قورت بدی گره بعدی راه گلوتو می بنده.

 

 

  • ۳ نظر
  • ۰۲ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۵۷
  • مریم