زندگی بهتر

شما جای من بودین چیکار میکردین؟

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۴ ق.ظ

امروز دقیقاً دو ساعت قبل از امتحان،یکی بهم پیام داد که من فلانی هستم از گزینش دانشگاه، باید امروز شما رو ببینم! 

اولش که پبش خودم فکر کردم لابد اشتباه شده ولی دیدم دقیقاً اسم دانشگاه منو آورده،منم جواب دادم.ازش خواستم بگه کارش در چه موردیه که نگفت.واسه بعد از امتحان قرار گذاشتیم.

حالا من خودم همینجوری بای دیفالت آی بی اس دارم.یعنی زمان امتحانات عود میکنه،صبح با این پیام بدتر استرس گرفته بودم.قدرت تفکر منطقی رو از دست داده بودم کلاً.هر پنج دقیقه یکبار هم میرفتم دستشویی.اصلا وقت نشد من مرور کنم.

بعد از امتحان همکلاسیم گفت من باید زود برم،قرار دارم.گفتم عه منم قرار دارم،اون یکی هم کلاسی هم گفت منم همینطوووور.معلوم شد طرف به همه مون پیام داده.تک تک رفتیم سر قرار،دیدیم بعله،گزینش یکی از اساتیدمون هست که قراره ترفیع رتبه بگیره.جالب اینجاست که استاد راهنمای خودمم هست.منم تاییدش کردم در هر زمینه ای.البته درباره ی نماز و روزه که سوال پرسید حقیقت رو کتمان کردم. یعنی با اینکه اطلاع داشتم ولی گفتم اطلاعی ندارم.آخه اگر میگفتم براش بد میشد.استاد لایقی هم هست.حقش هست که ترفیع بگیره

درباره ی رعایت شئونات اسلامی هم پرسید،که خب من گفتم وقتی میرم اتاقش تاکید میکنه در رو باز بذارم و رعایت میکنه.ولی نگفتم یه بار سر قضیه ی اینکه فایل شخصی نریزم رو فلشم چه مثالی برام زد! 

خلاصه کاملاً صادق نبودم،هیچ کدوممون نبودیم،چون هم میترسیدیم و هم اینکه من پیش خودم فکر کردم حالا نماز نمیخونه،خب نخونه.رابطه ش با خداست،به من چه! به کسی چه؟ شاید هم بخونه!  من که صد در صد مطمئن نیستم.البته روزه رو مطمئنم نمیگیره ولی خب بازم من که دلایلش رو نمیدونم.اصلا این مسائل تا یه حدی شخصی هست! قراره ترفیع رتبه ی علمی بگیره نه چیز دیگری!

حالا دارم فکر میکنم کار درستی کردم یا نه؟

  • ۹۵/۱۰/۲۱
  • مریم

نظرات  (۶)

  • دکتر میم
  • ایشالا که خیره :-) کی خبر داره از این مسایل شخصی؟!
    پاسخ:
    آره واقعا خیلی شخصیه.منم اگر از یه سری چیزا مطمئنم بخاطر اینه که خودش بهم گفته!
  • ♫ شباهنگ
  • من جای تو بودم از لفظ نمی‌دونم و مطمئن نیستم استفاده می‌کردم

    میگمااااااا
    خانم دکتر
    ساعت سه ی نصف شبه
    و در کمتر از 24 ساعت گذشته یه ژلوفن، یه نوافن و یه استاژل 500 خوردم
    هنوز از دردهای متعدد سر، دندون و استخوان! دارم می میرم
    دلیلی هم برای این دردها به ذهنم نمیرسه جز ایام نکبت بار امتحانات
    راه حلی نداری؟!
    فکر کنم دارم دار فانی رو وداع میگم
    پاسخ:
    منم میگفتم اطلاعی ندارم
    من که دکتر نیستم ولی خب کارت اشتباه بوده.بدن تا یه حدی به مسکن پاسخ میده
    فک کنم یه کم خسته ای،چون بلافاصله بعد از سفرت امتحانا شروع شده.استراحت کن تا انرژیت برگرده.
    اگر هم که می بینی با استراحت حل نمیشه و درد داری حتما حتما به پزشک مراجعه کن!
    دور از جونت شباهنگ :)
    کار درستی کردی؛
    بشخصه فکر می کنم یه کسی که شغلش استادی و تدریسه باید تو همون شغل عملکرد خوبی داشته باشه و اینکه مثلا نماز نمیخونه و روزه نمیگیره چیزی از ارزش کارش کم نمیکنه. ولی بگمونم بقیه فقط دنبال بهانه برای پایین کشیدن افرادن. 

    پاسخ:
    درسته.
    درواقع  اگر اهل نماز و روزه هم باشه خیلی خوبه ولی حالا که نیست هم دلیل نمیشه پیشرفت نکنه
    حالا این همه آدم با خدا سر کار ن همه چی عالیه؟
    پاسخ:
    نه والا!
    از نظر من کار درستی انجام دادی

    پاسخ:
    اوهوم!
    1. لعنت ب آی بی اس ...
    2. کلا ب نظرم سوال در مورد نماز چیز درستی نیس . رابطه هرکس با خدا فقط ب خودش و خدا مربوطه . ب بنده های دیگه مربوط نیس ک برحسب خوندن یا نخوندن نماز ، فرصت پیشرفت رو از کسی بگیرن . نعوذبا... خدا ک نیستن . 
    3.این جور سوالا بیشتر باعث ترویج ریاکاری میشه ب نظرم .
    4. شاید من هم اگه جای شما بودم همون حرفا رو میزدم . استاد بی لیاقت ده شاهی نمی ارزه 
    پاسخ:
    1. لعنت
    2.کاملا درسته،موافقم
    3.آررره...جانماز آب کش ها زیاد  میشن
    4.اگر ترفیع بگیره دانشیار میشه:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">