- ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۹:۰۷
خانم مریم... شما در مسابقه ی کتابخوانی... مورخه.... به قید قرعه برنده شده اید
برای دریافت جایزه،به نهاد کتابخانه ی عمومی.... مراجعه نمایید.
+جایزه ش کتابه! کاش یکی از کتابای "آنا گاوالدا" باشه! مثلا کتاب "دوستش داشتم"!
دلم یه آب تنی درست و حسابی میخواد، یه عروسی پر از رقص و آهنگ و موهای بلند!!!
دلم میخواد پرواز کنم...،واقعا! ولی از همه بیشتر دلم رقصیدن میخواد! یه نوشیدنی آلوئه ورا هم میخوام!
یه شوهرم نداریم کچل کنه،یه دل سیر بهش بخندیم :)))
+البته از خنده که سیر شدیم،کف سرشو بوس می کنیم که به دل نگیره :دی
وقتی بابا،حیاط رو آب پاشی می کنه و سبزی ها رو آب میده و بوی خاک نم خورده تا توی اتاق میاد
زیبایی یکی از ملزومات عاشق شدن،در ذهن تمام مردان است...
اما
زنی که تنها زیباست و از داشتن قدرت درک عاجز است،به زودی برای مردش،تبدیل به یکی از وسایل گوشه و کنار منزل می شود!
عادی و گاهی هم کسالت بار...
+وقتی نیچه گریست،اروین. دی. یالوم
قضاوت نا به هنگام و زود بد است!
+ناراحتم،بهم برخورده! حالا موندم باید بگم که بهم برخورده یا نگم! خب مریم صریح و یک رو دوست داره بگه! ولی مریم محافظه کار میگه نگی بهتره! عادت ندارم از کنار حرف دیگران بی تفاوت بگذرم،خصوصا حرفی که باعث شده بهم بر بخوره!
بعدا نوشت: زدم تو دهن مریم محافظه کار و حرفمو زدم
چقدر شنیدن معذرت خواهی بعد از حس ناراحت شدن از کسی، التیام بخشه
و برطرف کردن حتی کوچکترین سوء تفاهمات با ارزشه
و مریم باید به سادگی و صادق بودن خودش برگرده
عاشق این هوای خنکم،خدا رو شکر اگه این شهر کوچیک هیچ مزیتی برام نداره لااقل هواش خنکه! داره نم نم، بارون میاد! هوومممممم
امسال که هیشکی ما رو تحویل نگرفت،نه تبریک تولدی،نه کادویی،نه چیزی! نجمه ی بی وفا هم آخر شب بهم تبریک گفت:(
همون عصری که نتیجه ها اومد،بابام باهام دست داد! ولی من منتظر یه بغل محکم بودم!تو خوشحالیا باید منو بغل کرد!به کمتر از این راضی نمیشم :))
بدم نمیاد یکی سورپرایزم کنه :))
+اعتماد بنفسم پایین اومده! وگرنه این مطلب رو تغییر نمی دادم!!!