دگران روند و آیند و تو همچنان که بعله!!
بعضی از انواع محبت ها هیچ جوره به دل من نمی شینن! با اینکه میدونم محبت هستند اما دوستشون ندارم.
مثلا همین دیروز وقتی داشتم با خواهر بزرگترم میومدم خوابگاه، تصمیم گرفتم از میوه فروشی سر خیابون میوه بخرم.این هفته نوبت کیوی و سیب بود!خواهرم سر خود اما از سر محبت لیموترش و موز هم برداشت و خودش همه ی خریدهامو حساب کرد! آخر سر من مونده بودم و یک هفته وقت و یک عالمه میوه!
این کارش به دلم ننشست.درحالیکه اگه خودش بدون اطلاع من میوه میگرفت و برام میاورد خیلی خوشحال می شدم
یا مثلا وقتی کسی بهم میگه من دوستت دارم ولی....
این" ولی "مثل یه سطل آب یخ میمونه که میپاشن به قلبم!
یا محبت هایی که یک زیرکی خاص پشتش هست.مثل محبت های شهرزاد!
محبت خالصانه اما تا عمق قلبم رسوخ میکنه،مثل محبت کسی که میشه از ساده ترین حرف هاش شدت دوست داشتنش رو فهمید!
من محبت خالصانه رو تجربه کردم! همین چند شب پیش.همین تجربه برام کافیه! به یادموندنی و همیشگیه! ممنونم از اون کسی که انقدر عزیزه که همیشه بهش برمیگردم:)
- ۹۴/۱۲/۱۵