Feelings
چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۰۵ ق.ظ
سه ماهه که دلم هوس بستنی کرده اما یادم میره بخرم.ممکنه دلیل این فراموشی این باشه که تنهایی بستنی خوردن رو دوست ندارم.باید دوستی،عزیزی یا حداقل آشنایی باشه که بشه کنارش بستنی خورد.گاهی وقت ها دلم خیلی چیزها میخواد اما یا فراموش میشه و یا سرکوب.
این روزها شرایطی دارم که توضیحش سخته. یه حرف تا نوک زبونم میاد و دوباره برمیگرده توی گلوم.بعد مثل یه سنگ توی گلوم میمونه و اذیتم میکنه.
فرض کنید یک کفش دارید که خیلی شیک،راحت و زیباست و شما هم خیلی دوستش دارید و برای خریدنش پول زیادی خرج کردید،اما هر بار که میپوشیدش،پاهاتون به سنگ ها گیر میکنه و میخورید زمین.کفش رو کنار میذارید یا با زمین خوردن های پیاپی کنار می آیید؟
- ۹۴/۱۰/۱۶