زندگی بهتر

Let me go

سه شنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ق.ظ

نمی دونم دور و برم داره چه اتفاقی میفته و این خیلی بده! نمی دونم چرا یهو چند نفر باهام بد شدن.نمی دونم اونروز چرا پریسا جزوه ش رو می کشید عقب و نمیذاشت نکات مهم رو قبل از امتحان بخونم.نمیدونم چرا یوسفی انقدر گاگوله!(اینو واقعاً نمیدونم) نمیدونم چرا حالم خوش نیست،چرا پنیر و خیار و گوجه و گردو باهم تموم شدن و فردا باید صبحانه نیمرو بخورم.چرا من حوصله ندارم برم نون سنگک و سبزی خوردن بخرم.چرا از تنهایی و مسوولیت و استقلال و کوفت و زهرمار خسته شدم؟چرا برف نمی باره؟چرا حتی بارون هم نمی باره؟ چرا زینب نمیاد وسایلشو جمع کنه که من بیام تخت پایین؟ چرا دلم واسه خورشت قیمه ی خونگی تنگ شده؟

من از خوابگاه متنفرم،از خونه موندن هم خوشم نمیاد.من تنهایی رو دوست ندارم اما در عین حال نمیخوام کسی کاری به کارم داشته باشه! 

میدونم این گیجی و این حال بد گذراست،اما می نویسم شاید آروم شم... 

ساعت از دو گذشت مریم جان،صبحت بخیر،برو بخواب....

  • ۹۴/۱۰/۲۹
  • مریم

نظرات  (۴)

کاملن درک میکنم :) البته زودگذرن معمولن این احساسات :) درست میشه :)
پاسخ:
آره خودم میدونم چه مرگمه ;-) 
مرسی :) 
  • زین العابدین
  • جای من بودین چی؟!
    یه بار همه ی این چیزایی که شما میگین رو تموم کرده بودم بعد نون هم تموم کرده بودم نیمرو رو با کلوچه خوردم! شما هیچ وقت این کارو نکنید اگر به این مرحله در زندگی تون رسیدید پنجره رو باز کنید بپرید پایین، خلاص
    پاسخ:
    رفتم خرید.پیشنهادتون رو دوست نداشتم،من از اون آدمایی هستم که عاشق زندگیم، زوده واسه خلاص شدن.دکتر جون،شما هم بیا عاشق زندگی شو،جزییات قشنگش دیوانه کننده ست.
  • زین العابدین
  • شما دقیقا 33 ساعت و 11 دقیقه بعد به کامنت من جواب دادین، دیگه اصلا راه نداره من همین الان پنجره رو باز می کنم می پرم پایین، خلاص
    پاسخ:
    نه خواهش می کنم پنجره رو ببندید! دوباره سرما میخوریداااا
    خب من کامنت شما رو خوندم،یه کم فکر کردم و رفتم خرید و از اون حال و هوا در اومدم.
    حسی که نسبت به این کامنت جدیدتون دارم رو هم نمیتونم اینجا بنویسم... :)
    به همدیگه سلام نکردیم! چه عجییییییییب!!!

    اوووه چه قدر چرا !!
    پاسخ:
    چرا های من تمومی ندارند.کمی چگونه برایم بیاورید.بعد هم کمی راه حل و چهار تا آدم مسوول که تف بیندازیم به صورتشان :|
    من تحت یه سری فشارهایی دیوونه شده ام :))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">