زندگی بهتر

90

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۴ ق.ظ


نمی دونم این چه عادت بدیه که دچارشم.دقیقه نودی هستم.خب میدونم فقط من نیستم که اینجوریم ولی من دیگه شورشو درآوردم.درس دقیقه ی نود.کلاس دقیقه ی نود.ترجمه دقیقه ی نود.حرفای مهم دقیقه ی نود.زشته خب.اذیت میشم گاهی.بعد خودمو سرزنش میکنم.آخرشم میگم حقته،میخواستی آدم باشی بیچاره.وقتتو الکی تلف میکنی بعد دقیقه ی آخر کاسه ی چه کنم دستت میگیری.
مثلا همین الان،این لپتاپو کول کردم آوردم خونه که بشینم مقاله ترجمه کنم.یا مثلا کتاب شکم و لگنم که تو کیفمه و من سعی میکنم سراغ اون زیپ از کیف نرم.یه حسیه که سوقم میده به طرف تنبلی.به اینکه تا حالا از عهده ش بر اومدی الانم میتونی.استدلالم میکنم واسه خودم.خیر سرم البته.
یه سری عوامل هم هستن که جلوی کارامو میگیرن.بنظر من دلیلی نداره هر دفه که من میام خونه،مامان،محبوبه اینا رو دعوت کنه.نباید همه ی مهمونی ها به آخر هفته موکول بشه.بعد یه جوری هم هست که اگه مهمونی رفتم حتما باید ظرفا رو بشورم.نه اینکه کسی مجبورم کنه.نه.خودم دلم نمیاد.میگم بنده خدا زحمت کشیده غذا درست کرده حالا باید کمک کنم.بهترم هست اینجوری.نه حوصله ی بحث های سیاسی اقتصادی آقایون رو دارم.نه حرفای بابام.نه حرفای خانما.واقعا حوصله شونو ندارم.همون بهتر ظرف بشورم و به خودم فک کنم.خب اینا خستگی میاره....وای دارم بهونه میارم...عاقا من تنبلم.والسلام


  • ۹۴/۱۰/۱۱
  • مریم

نظرات  (۱)

  • مهدی رنجبر
  • هیجانش به همین دقیقه 90 بودنشه دیگه وگرنه روزمرگی میشد!
    پاسخ:
    استرس زا میشه آخه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">