زندگی بهتر

حال خوب

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۲:۴۹ ب.ظ

نوشتن توی وبلاگم رو باید جدی تر بگیرم. انگار گره گشاست. خدا خودش کمک کرد. کمک که نه، مثل همیشه برام معجزه کرد. مامانم میگه هم دعای من و باباته هم تلاش خودت. 

الان قفلم هنوز. ولی طی همه ی این داستانا، فهمیدم باید روی خودم بیشتر کار کنم که در مواجهه با مشکلات آرامش خودمو از دست ندم و با اطمینان بیشتری رو به جلو حرکت کنم. باید فکر کنم بهش، مشورت بگیرم و شخصیت خودمو بهبود بدم.

 

این روزا هم اغلب سرم توی لپتاپه و دارم مقاله میخونم. از آخرای اسفند تا الان فقط سه روز رفتم سر کار و بقیه ی روزا رو روی مقاله ی ارشدم کار کردم و یه مقاله ی دیگه رو تا یه جایی نوشتم. یه کم زبان خوندم و آشپزی کردم و تا تونستم خوابیدم. 

پیش رو کلی مقاله دارم بخونم و چند تا پروپوزال بنویسم و مهمتر از همه اینکه خودمو آماده کنم واسه آزمون آیلتس که ازش واسه خودم یه غول بزرگ ساختم. 

از احوالپرسیتون و پیشنهادهای کمکتون هم خیلی ممنونم

امیدوارم بتونم بیشتر بنویسم و این دوستی های قشنگ وبلاگی رو حفظ کنم. 

  • ۹۹/۰۲/۱۱
  • مریم

نظرات  (۳)

فکر کنم همین که از به هم ریختگی‌هامون بنویسیم و بعدش وقتی حال خوب هم اومد ثبتش کنیم. بعدها وقتی سخت‌تر شه یا تو یه چیز جدیدی دست و پا بزنیم، می‌تونیم برگردیم به پست‌های قبلی و یکی‌یکی بخونیمشون که چطور از اون روزها گذشتیم. 

خداروشکر که حالت خوبه. :)

پاسخ:
آره درسته
ممنونم :)

نوشتن (در هر جایی) واقعا گره گشاست. نه فقط نوشتن که تمام تجسمهای دیگه از افکار گره گشان (چه نقاشی چه شعر چه کاردستی چه نوشتن نت یه موسیقی و ... )

هنره دیگه

از هنر اول تا هنر هفتم... همشون گره های مغزی رو باز میکنن

باعث میشن آدم از مکالمه ی مغزی و کاسه ی چه کنم دست گرفتن فکر عمل بیفته. یاد یه جمله ای افتادم یکی میگفت اونی که زندان انفرادی رو انتخاب کرده خوب میدونسته بزرگترین دشمن آدم خودشه.

مکالمه ی درونی آدم رو داغون میکنه بلانسبت شما

نوشتن برای بقیه

حرف زدن و درد دل برای بقیه ذهن رو سبک میکنه.

....

خیلی به دعای مادر اعتقادی ندارم راستش. داشتما ولی زندگی خودم و خواهرم رو که مقایسه میکنم ، میبینم دعای مادر توی دنیا که بی تاثیره احتمالا

حالا مگه آخرت دستمو بگیره :دی

خدا همیشه گره گشای کاراتون و نگهدار پدر و مادر زیر سایه ی درخت سرسبز سلامتی باشه :)

پاسخ:
آره قدرت نوشتن خیلی قویه
یه بار واسه یه موضوعی رفته بودم پیش مشاور، میگفت یه دفتر بذار کنار تختت، صبح تا از خواب پا میشی هر چی به ذهنت میاد بنویس. البته من نکردم این کارو اما مطمئنم کار جالبیه

منم خیلی درک نمیکنم اما هر وقت بعد از کلی تلاش یه اتفاق خوبی میفته و خوشحالم مامان بابام ( مخصوصا بابام) به اسم خودشون تمومش میکنن و میگن از دعای ما بوده. منم مخالفتی ندارم،یعنی دلم نمیاد. دعا قطعا موثره اما آره اینطورام نیس دیگه:))))

و مرسی :)


کامنت قبلیم:

انتخاب کرده ---》 اختراع کرده

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">