یک ماه آخه؟ :(
جمعه, ۱۷ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۳۴ ب.ظ
به مدت یک ماه امتحان دارم.پنج تا امتحان که چهار تاش واقعا سنگین و کمر شکنه! فکر اینکه ظرف یک ماه آینده باید مث چیز درس بخونم اذیتم میکنه.انگار میخوان یه آدم خسته رو بفرستن جنگ!بفرستن بگن از این کوه برو بالا! اگر میانترم میگرفتن بازه ی امتحانات فاینالمون انقدر طولانی نمیشد.حالا بعضیاشو میشه خوند و نمره ی خوب گرفت ولی جنین اختصاصی رو باید خداوند خودش بیاد معجزه بکنه !
دوشنبه اولین امتحانمه،هرچی میخونم تموم نمیشه! واقعا استادی که اندام فوقانی رو به ما درس داد گند زد! هیچی بلد نیستم.الان که دارم میخونم تازه دارم یاد میگیرم.هی تو گوگل سرچ میکنم easy way to learn فلان چیز.راه های خوبی هم پیدا میشه.مثلا یاد گرفتن شبکه های عصبی و کشیدنشون خیلی سخته.یه پاور پیدا کردم شبکه ی براکیال رو تبدیل میکنه به پیس آف کیک ;-)
واقعا واسه خودم و سیستمی که توش درس میخونم متاسفم.واقعناااا. شب امتحان تازه بخوای بشینی شبکه ی براکیال یاد بگیری !!
وقت درس خوندن هم تا راه بیفتم هیهاته. از دیروز عصر تا حالا بجای درس خوندن دارم گندایی که تو زندگیم زدم رو مرور میکنم.دیشب طرفای ساعت دو بود انقدر بهشون فکر کردم که های های گریه م بلند شد.امروزم تا حدودای ساعت 11 خوابیدم.بعد پاشدم با آهنگ "زندگی" مهستی رقصیدم.بعدم اومدم سالن مطالعه ولی مشکل حل نشده،هنوز نمیتونم افکارمو کنترل کنم و بچسبم به درس!
+شواهد نشون میده اون پسره که ازش خوشم اومده بود و جلوش لبو شده بودم از خودم کوچیکتره! جا داره که بگم شتتت!!!
- ۹۵/۱۰/۱۷