زندگی بهتر

ازدواج

يكشنبه, ۵ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ب.ظ

واقعاً مهمه که یه حرف رو چه کسی بزنه.مثلا اگر مامان و بابای من بشینن و ساعت ها درباره ی مزایای ازدواج با من صحبت کنن نه تنها اثری نداره بلکه ناراحت میشم،اصلاً بهم بر میخوره.اما وقتی یه آدم تاثیر گذار،مثل استاد پست قبلی میاد میگه ازدواج خیلی بهتر از اون چیزیه که فکرش رو می کنید و تا دیر نشده ازدواج کنید و هر چقدر هم زود ازدواج کنید باز هم دیره و ضرر کردین واقعاً نمیشه از کنار حرفاش به سادگی گذشت. مثال جالبی هم زد.گفت دختر و پسر  مثل دو تا درخت میمونن و ازدواج مثل یه طنابه که قراره تنه ی این دوتا درخت رو به هم نزدیک کنه تا باهم و در امتداد هم رو به بالا رشد کنن.مطمئناً هر چه این دو درخت انعطاف پذیر تر باشن نتیجه ی کار هم بهتره.ولی اگر دو درخت ریشه هاشون رو تو خاک محکم کرده باشن و هر کدوم راه خودش رو رفته باشه نزدیک کردن اینا به هم کار فوق العاده سختیه.پس سن ازدواج مهمه.تاکید میکرد قبل از بیست و پنج سالگی ازدواج کنید.

حرفاش روی من تاثیر گذاشت خب.فقط چند ماهی تا پایان بیست و پنج سالگیم مونده:دی

اینه که الان من قصد ازدواج دارم دیگه،حتی حاضر شدم بچه دار هم بشم:))) 

ولی الان یه چیزی یادم اومد. اصلاً هر کی توصیه به ازدواج میکنه دهنش سرویس! چون خارج از گود ایستاده میگه لنگش کن! بخاطر اینکه دور و اطراف من پر شده از دختر هایی که اصلا مورد ازدواج ندارن یا اگر دارن انحراف معیار فرد مورد نظر خیلی زیاده!

همین چند وقت پیش یکی از بچه های خوابگاه قبلی رو دیدم،صحبت کردیم، نگران بود که چرا خواستگار نداره! واقعاً دختر خوب و شیرینی هم هست.با تعدادی از دوستام راجع به قضیه ی ازدواج و خواستگار صحبت کردم همه از کمبود خواستگار می نالیدن.یعنی کلاً این قضیه اپیدمی شده. اون عزیزانی که توصیه به ازدواج میکنن برن ببینن پسرا دقیقاً چرا زن نمیگیرن! بعضی دخترای دهه شصتی که هنوز مجردن،پسرای دهه شصتی هم که نمیرن با هم سن یا کوچکتر از خودشون ازدواج کنن،پس باید بیان سراغ دهه هفتادیا.یکی از دوستام به شوخی میگفت "آینده ی دهه شصتیا رو جنگ ایران و عراق نابود کرد، آینده ی ما رو هم جنگ سوریه.آخه اینایی که شهید میشن کیس های ما دهه هفتادیان ":)))

البته خداییش نمی ارزه آدم با کسی ازدواج کنه که حتی گلیم خودشم نمیتونه از آب بکشه بیرون.یعنی کیس هایی که رد میشن بیخودی رد نمیشن.یهو می بینی یه تفاوتی بین دو طرف هست که میتونه مشکل آفرین بشه.

من که تا حالا ازدواج رو جدی نگرفته بودم،ولی میخوام یه مدت جدی بگیرمش ببینم چطوریاست.همین الان که این جمله رو تایپ کردم یه کم استرس گرفتم :))))


  • ۹۵/۱۰/۰۵
  • مریم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">