زندگی بهتر

146

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

خوشبختانه خدا داره همکاری می کنه و زندگیم خیلی بهتر و امیدوارکننده تر از قبل شده.سال آخر کارشناسی که بودم به پیشنهاد شیما(دوستم) سه تا طرح تحققیاتی نوشتیم.اونموقع اصلا نمی دونستیم پروپوزال یعنی چی! ولی خب سه تا طرح توی ذهنمون بود که اونا رو تبدیل به پروپوزال کردیم و از طریق کمیته ی تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی فرستادیم واسه تصویب.گذشت تا اینکه تازه امسال تصویب شد و شنبه کار استارت خورد.باید هر روز بریم تعداد زیادی rat رو گاواژ کنیم.گاواژ یعنی به زور یه چیزی رو به کسی خوراندن! خلاصه اینکه کار قشنگی نیست و بوی موش و رت ما رو میکشه ولی خب آخرش میشه چند تا مقاله نوشت و استادی هم که داریم باهاش کار میکنیم زبر و زرنگه و امید هست که مقاله های خوبی از کار در بیاد.

قبل از شروع کار همین استاد یه جلسه ی توجیهی برگزار کرد و توی اون جلسه درباره ی همه چی حرف زد الا این کار تحقیقاتی.نمونه ی کامل یه آدم با فرهنگ و تحصیلکرده بود و وقتی دید ما دوست داریم وارد فیلد پژوهش بشیم ما رو برداشت با ماشین خودش برد برج پژوهشی و اونجا معرفیمون کرد به رییس آزمایشگاه سلول های بنیادی و اون خانم دکتر هم ما رو برد توی آزمایشگاه و بهمون پیشنهاد کار داد.بعد گفت توی این هفته بهم سر بزنید که من و دوست جدیدم فیروزه قراره سه شنبه بریم پیششون! امیدوارم همینطوری نرم و آسون همه چی پیش بره.

از طرفی یه دختره هست تو بخشمون به اسم مائده که اونم یه پیشنهاد دیگه داده و گفت زیر نظر خانم دکتر فلانیه.دختره رو دوستش ندارم.بهش مشکوکم.همش فک میکنم میخواد از من کار بکشه و داره سرم کلاه میذاره.

رفته بودم اتاقش برام تعریف کرد که با چند تا از دوستاش تصمیم میگیرن دوباره کنکور بدن و پزشکی بخونن.به دوستاش میگه بیایید با هم DVD های کنکور آسان است رو بخریم و هزینه شو تقسیم کنیم بین خودمون که ارزونتر در بیاد و نفری 200 هزار تومن ازشون میگیره.بعد نمیدونم چی میشه که یکی از بچه ها به مائده میگه خریدی در کار نبوده و تو فایلا رو از کسی گرفتی و من پولمو میخوام!

وقتی داشتم میومدم اتاقم حواسش نبود هاردشو داد به من که فیلم ببینم.لحظه ی آخر انگار یادش اومد که فیلمای کنکور آسان است روی هارده.نتونست هارد رو ازم پس بگیره،گفت مریم اون فولدری که اسمش عربی هست درس عربی و کنکور آسان است نیستاااا! اون رقص عربیه.منم بهش گفتم من فقط فیلما رو باز می کنم سراغ بقیه ی فولدرات نمیرم.بعد اومدم هارد رو زدم به لپ تاپ دیدم اصلا یه فولدر داره به اسم کنکور آسان است.کنجکاوی کردم بازش کردم دیدم عکسای یکی از بچه های پزشکی که مائده باهاش دوسته هم اون توئه.شک کردم بهش.یعنی یه جورایی مطمئنم که همه رو از این پسره گرفته! این مائده انقد مارمولکه که ازش بعید نیست.با توجه به اون حرفی هم که اون دختره زده که پولمو میخوام و فلان،اصلا بعید نیست!

منم البته قصد ندارم چیزی رو لو بدم! به من چه ! 

ولی به مائده مشکوکم.بخاطر همین رفتم پیش خانم دکتر و گفتم این خانم به من پیشنهاد همکاری توی طرح تحقیقاتی شما رو داده،شما در جریانید؟ گفت نه! منم بی عقلی کردم و بهش گفتم که فک میکنم میخواسته ازم کار بکشه! واقعا نمیدونم چرا اینو به خانم دکتر گفتم.از خودم عصبانیم! 

دیشب رفتم پیش مائده و بهش گفتم من شک دارم بیام توی این کار یا نه ! اونم گفت برو تحقیق کن بعد بیا بهم بگو میای یا نه! 

امروز بهم گفت تو رفتی پیش خانم دکتر ؟ گفتم آره،خانم دکتر هیچ اطلاعی نداشت که! گفت نه خانم دکتر اسمتو یادش رفته بوده !!!! حالا شب صحبت میکنیم

الان من موندم خانم دکتر اون دهن گشادی منو لو داده یا نه! نمیدونم چجوری جمع کنم قضیه رو! همکاری با این مائده رو دوست ندارم.از طرفی شرکت توی طرح تحقیقاتی بشدت به درد آینده م میخوره.نمی دونم چیکار کنم! 


  • ۹۵/۰۶/۲۱
  • مریم

نظرات  (۴)

توی پروژه‌ی قبلیم (پروژه‌ی کاری و نه درسی) منم یه دونه از این مائده ها داشتم
تهش نامرد و دروغگو از آب درومد
پاسخ:
این که نیازی نیس به تهش برسیم،از همین اولش معلومه دروغگوئه
خدا همه رو به راه راست هدایت کنه ایضا منو
تبریک! 
پاسخ:
مرررسی،فقط کاش پولم میدادن:)))
میتونی با ی نفر دیگه تو ی طرح تحقیقاتی همکاری کنی :) همین ی نفر که نیست;-) خودت رو اذیت نکن ، وقتی از یکی خوشت نیاد شاید حتی کارت هم خوب باهاش پیش نره.
پاسخ:
نه بابا از این موقعیتا کم پیش میاد.بعد تازه این مجری طرح نیس که،الکی فک کرده رئیسه!!!
باید خوب فکر کنم،سبک سنگین کنم بعد تصمیم بگیرم:(
اولاً بعضی وقتا میصرفه که یه کار موقت رو انجام بدی و از امتیازاتش استفاده بکنی، هرچند که همکارت گند باشه
دوماً همون داروئه رو داری روو این بدبختا گاواژ میکنی؟! :-))
پاسخ:
آره اینم بدجوری میصرفه،باید بالاخره با این مدل آدما هم تو زندگیم آشنا شم! 
نه این یه طرح دیگه ست،اون دارو مال پایان نامه ی خودمه ،تزریقیه.
این دارویی که گاواژ می کنیم یه عصاره ی گیاهی هست که اثرات داروی شیمی درمانی رو کم میکنه.یعنی قراره کم کنه:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">