145
داشتم به احوالات خودم فکر می کردم دیدم تا حالا هر چی از خدا خواستم بهم داده! یا لااقل باعث شده یه جرقه هایی تو ذهنم بزنه یا به سمتی برم در جهت رسیدن به چیزی که میخوام.
اما چیزی که باعث تعجبم میشه اینه که من خیلی کم دعا میکنم و کمتر پیش میاد چیزی از خدا بخوام.شاید بخاطر اینه که راجع به پیشامد های سخت زندگیم بعد از مدتی خودمو میزنم به بی خیالی و خودمو درگیرش نمیکنم که لازم بشه دست به دامن خدا بشم. گرچه هیچ وقت بی نیاز از محبت و پشتیبانیش نبوده و نیستم.
مدتیه که موضوعی ذهنم رو درگیر کرده و باعث شده تمرکزم رو از دست بدم.میلی در دلم بود و بعد از مذاکراتی که با خودم داشتم به این نتیجه رسیدم که میل و آرزو برای رسیدن به چیزی که میخوام کافی نیست.باید تبدیل به هدف بشه و برای رسیدن بهش تلاش کرد.یکی از تلاش هام هم خواستنش از خدا بود.پریشب رک و راست به خدا گفتم خدایا،من، اینو، میخوام. دیشب خدا یه تلنگر هایی زد که متوجه شدم صدامو شنیده:)
+ امروز بالاخره اصول دویدن صحیح رو کشف کردم و تونستم برنامه ی دویدنم رو کامل انجام بدم.مشکل اینجا بود که تنفسم هنگام دویدن غلط بود!
در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست
اگر قبول تو افتد،فدای چشم سیاهت
- ۹۵/۰۶/۱۲